شهید «سیدحسین سماواتی» فرماندهای زبده، جوانی مومن و پاسداری دلیر در عرصههای نبرد حق علیه باطل بود. در ادامه ویژهنامهای از این شهید دلاور را میبینیم.
کد خبر: ۵۴۴۹۵۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۲۰
نوید شاهد _ حاجیه خانم منصوره استاد شریف مادر شهید " سید حسین سماواتی " به فرزند شهیدش پیوست.
کد خبر: ۴۹۱۰۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۰۳
روایت حمید حسام از شهید سید حسین سماوات
آن دیگری به او خطاب می کرد:« آی بچه تهرونی! اینجا میدون ونک نیست، برو تو سنگر!» و او با سادگی تمام پاسخ می داد:« آخه تو سنگر یه عقرب هس، نمیشه رفت تو!» و اگر بیشتر سر به سرش می گذاشتیم، نجیبانه این آیه را می خواند:« ویلٌ لِکلِّ هُمزه لُمزه»
کد خبر: ۴۱۹۴۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۰/۲۸
در طول مدت حضورش در جبهه ها مسئولیتهایی را پذیرفت که آخرین سمتش فرماندهي گردان 154 حضرت علي اکبر(ع) از تيپ انصارالحسين (ع) بود. سيد حسين سماواتي پس از حضور مؤثر در عمليات و مراحل حساس دفاع مقدس سرانجام در عمليات والفجر 2 در تاريخ 1362/5/4 به درجه شهادت نائل شد.
کد خبر: ۳۹۰۱۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۰۳
جدا شدن سیدحسین از تهران سخت بود, برای اینکه او را از کانون مبارزات مردمی بر علیه حکومت ستمگر شاه جدا می کرد,اما از طرفی حضور در همدان این فرصت را برایش به وجود آورد که با همکاری دوستانش اقدامات خوبی را برای ضربه زدن به پایه های حکومت پهلوی در این شهر انجام دهند.او آخرين سال تحصيل در دوره متوسطه را طي ميکرد که آتش قيام مردم ایران بر علیه حکومت پهلوی به نهايت خود رسيد.
کد خبر: ۳۸۹۹۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۰۱
در طول مدت حضورش در جبهه ها مسئولیتهایی را پذیرفت که آخرین سمتش فرماندهي گردان 154 حضرت علي اکبر(ع) از تيپ انصارالحسين (ع) بود. سيد حسين سماواتي پس از حضور مؤثر در عمليات و مراحل حساس دفاع مقدس سرانجام در عمليات والفجر 2 در تاريخ 1362/5/4 به درجه شهادت نائل شد.
کد خبر: ۳۸۹۹۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۰۱
عملیات تنگ کورک بود و عراقی ها به ما پاتک زده بودند. وقتی توپ در آن ارتفاعات بلند به صخره ای اصابت می کرد ، سنگ ها خرد می شدند و به اطراف و سر و سینه بچه ها برخورد می کرد.
کد خبر: ۳۸۹۹۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۰۱
من يک بسيجي هستم
من نمي دانستم حسين فرمانده است. مي گفتم: حسين تو توي جبهه چکار مي کني؟مي گفت: من يک بسيجي هستم . می گفت : مردم به ما احتياج دارند و اگر ما نرويم، آن وقت ، مي آيند اينجا مي ريزند و همدان را مي گيرند. يک وقت هايي دير مي آمد ، مي گفتم: اصلا نمي خوام بري. مي گفت: مادر چه گفتي به من؟ می گفتم : هيچ ، من دلم براي تو تنگ شده. مي گفت: نه ، هر وقت دلت تنگ شد ، من زود مي آیم و نگویي يک وقت نرو! مي گفتم: نه ، نمي گویم نرو ، آخر من هم مادر هستم و مي خوام تو را ببينم.
کد خبر: ۳۸۹۹۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۰۱
ن با آگاهي تمام و با رضايت و ميل خود به جبهه آمدم و اين لباس را بر تن پوشيدم و از برادران و خواهران ميخواهم كه راه شهدا كه همان راه انبياء و امام است را طي كنند
کد خبر: ۳۸۹۹۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۰۱
با آغاز جنگ تحمیلی او در مقدم ترين خطوط جبهه ها حضور یافت وجسم خود را به ورطه بلا انداخت تا زره ای از خاک مقدس ایران به دست دشمنان نیفتد. حسين از آغاز جنگ در جبهه ها حضور داشت .او با اینکه فرمانده بود اما همیشه در پیشا پیش نیروهایش حضور داشت وهرگاه در موقعیت خطرناکی قرار می گرفتند او قبل از همه در معرکه وارد می شد.از فرماندهان فعال وقابل اعتماد سپاه بود.
کد خبر: ۳۸۹۹۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۰۱